جدول جو
جدول جو

معنی چرب آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

چرب آمدن
(اُ تَ)
فزون آمدن. زیاد آمدن. برتر آمدن حریف یا رقیب خود را در زور ونیرو یا صفت دیگر. سرآمدن و برتر و بیشتر بودن از حریف در زور و قدرت. غالب شدن. فاتح شدن:
اگرش شیر نر بحرب آید
بدلیری ز شیر چرب آید.
خسروی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن، اتفاق افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریب آمدن
تصویر غریب آمدن
شگفت انگیز و عجیب به نظر رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو آمدن
تصویر فرو آمدن
پایین آمدن، به زیر آمدن، اتراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
جمع شدن، فراهم آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چسی آمدن
تصویر چسی آمدن
لاف و گزاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
یا شرم آمدن کسی را از چیزی. خجل بودن وی از آن چیز: شرمم آمد که باو بگویم
فرهنگ لغت هوشیار
شگفتی نمودن به شگفت آمدن یا عجب آمدن کسی را. تعجب کردن وی: مرا عجب آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب آمدن
تصویر غریب آمدن
شگفت آمدن شگفت آمدن عجیب جلوه کردن استغراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
فراهم آمدن، اجتماع کردن، جمع شدن، انجمن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبر آمدن
تصویر زبر آمدن
بالا قرار گرفتن، تفوق یافتن، بالا آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
((گِ. مَ دَ))
جمع شدن، فراهم آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریب آمدن
تصویر غریب آمدن
((~. مَ دَ))
عجیب به نظر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرو آمدن
تصویر فرو آمدن
((فُ مَ دَ))
پایین آمدن، به منزل کسی وارد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چسی آمدن
تصویر چسی آمدن
((چُ. مَ دَ))
به طور احمقانه ای به خود بالیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
Grease
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
graisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
yağ sürmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
기름을 바르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
脂を塗る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
למרוח שומן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
तेल लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
melumas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
ทาไขมัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
смазывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
invetten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
engrasar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
ungere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
untar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
涂抹油脂
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
smarować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
змащувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
einfetten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
kupaka mafuta
دیکشنری فارسی به سواحیلی